از غربت آن غریب کن یاد امشب
عاقبت از زهر مأمون، پاره شد قلب رضا
در میان حجرۀ در بسته، میزد دست و پا
گه، جوادش را، گهی معصومه، را میزد صدا
داغ او تا صبح محشر، بر دل سوزان ماست
خراسان میدهد بوی مدینه/ خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته/ در و دیوار آن ماتم گرفته
دلم برای تو پر می کشد امام غریب
غمت ز سینه شرر می کشد امام غریب
زیارت تو که فوق همه زیارت هاست
دل مرا به سفر می کشد امام غریب
که زهر جفا را نه در جام تو که در کام ما ریخت
آه! ای خورشید عشق
ای مولای جوان من
چه زود غروب کردی!
می دید شرر ریخته در هستی انگور / هم سفره ی میزبان شده پستی انگور
نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز / ما را نفریبند به سر مستی انگور
بیا از مدینه ای نور چشمان ترم
بین که از زهر جفا پاره شد این جگرم
چشم من مانده به در کجایی ای جواد من
ای عزیز دل من بیا برس به داد من
دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد
پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى کوچک
سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد
کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا
پیامبر(ص):
«پاره ای از تن من در خراسان دفن خواهد شد، هر مومنی او را زیارت کند
خداوند عزوجل بهشت را بر او واجب می کند.»
گاه می گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا
امام رضا (ع):
کسی که مصائب مارا به یاد آورد، پس بگرید و بگریاند،
در روزی که چشم ها گریانند(روز حساب)، گریان نخواهد شد.
شب شهادت مولای مهرپرور ماست
کسی که سایه لطفش پناهِ کشور ماست
شب شهادت هشتم امام معصوم است
که آستانه او قبله گاه باور ماست
شرمنده عطاي تو يا ثامن الحجج
دلش دریای خون، چشمش به در بود/ امیدش دیدن روی پسر بود
پدر می گشت قلبش پاره پاره/ پسر می کرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب می شد/ پسر هم مثل او بیتاب می شد
پسر از پرده ی دل ناله سر داد/ پدر هم جان در آغوش پسر داد
کوثر اشک من از ساغر و پیمانه، توست
دل آتشزدهام، شمع عزاخانه تـوست
جگر سوخته، خاکستر پروانه تـوست
شعلههای دلم از آه غریبـانه تـوست
بر یازده امام چو دلم تنگ می شود
می آیم و طواف مزار تو می کنم
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
ای غریب خراسان سیدی یا رضاجان
داغ تو بر دل ما چشم ما بر تو گریان
سینهات پر شراره دیدهات پر ستاره
هم غمت بیشماره هم جگر پاره پاره
با اشك به بارگاه او پل بزنيد
فرمود كه هر زمان گرفتار شديد
بر دامن ما دست توسل بزنيد
من كیستم گدای تو یا ثامن الحجج
شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج
بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز
تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج
سفره 2 ماه عزا بسته میشه امشب خدا
اما بازه تا قیامت سفره های گریه ما
خدانگهدار سیاهیای ماه ماتم
خدانگهدار ماه صفر ماه محرم
لا یوم کیومک الحسین
طوطياى خويش كردم خاك شاه طوس را
تمام زهر کین در من اثر کرد / هلالی چهره ی قرص قمر کرد
و دشمن با همین زهر ستمگر / تو گویی خنجری در این جگر کرد . . .
بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم
شب شهادت مولای مهرپرور ماست
کسی که سایه لطفش پناهِ کشور ماست
شب شهادت هشتم امام معصوم است
که آستانه او قبله گاه باور ماست
امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو ! به غریبی سوگند
دل کندن از این ضریح مشکل شده است
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را / تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را
ازآن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم / دلم شـیدا شد و دادم زکـف دامـان طاقت را
چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم
امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم.
کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر رؤیا
دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد
پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى کوچک
سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد
شهادت امام رضا (ع)تسلیت باد
دلم کبوترصحن ورضاست سودایم
دلم خوشست که ازمن رضاست مولایم
حسن شاه دین شرف بخشید ملک طوس را
شمع، آرى میکند روشن دل فانوس را
دیده را گفتم که این روشندلى از چیست؟ گفت:
طوطیاى خویش کردم خاک شاه طوس را
از براى خاکروبى درش روح الامین
در کف خود هر سحر گیرد پر طاووس را
اى که در اسماء اعظم عمر خود کردى تلف
در خراسان آى وبنگر مظهر قدوس را
بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم